به گریه افتاده حسینم تو کوچه
بمیرم ترسیده ، ای وای
گرفته دستاشو حسن روی چشماش
چه ها رو که دیده ، ای وای
تویی همه آرامشم ، دارم نگرانت می شم
ازت خجالت می کشم ، زهرا
شده شب تنها شدن ، همه مدینه اومدن
دل من و آتیش زدن ، زهرا
من و بار غم ، غم یک عالم
تو و قد خم و تو قد خم
امان از غربت
گرفتی دستت رو به دیوار
وای از من نیومد کاری از دستم
گرفته دستم رو طناب بی رحمی ، من از تو شرمنده هستم
اگه علی تنها نبود ، خونه نمی شد غرق دود
رخ تو نمی شد کبود ، ای وای
کوچه پر نامحرمه ، می گه با ناله فاطمه
علی غریب عالم ِ ، ای وای
خدا می دونه ، چشام بارونه ، دلم پر خونه
امان از غربت ، امان از غربت ...
شکستم تا دیدم ، نشستی رو خاکا ، شکستم چون پهلوت زهرا
غلاف شمشیرا ، چه داغی ، چه زخمی گذاشته رو بازوت زهرا
تو و آتیش و التهاب ، تو و غمای بی حساب
علی شده خونه خراب ، ای وای
تو و یه شهر بی وفا ، تو و صدای خنده ها
شده پریشون مرتضی ، ای وای
امان از آزار ... امان از دیوار ... امان از مسمار
امان از غربت ...